کفتربازی در فضای مجازی

دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است/به یاد شهید حسین دلخوش

کفتربازی در فضای مجازی

دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است/به یاد شهید حسین دلخوش

کفتربازی در فضای مجازی

چرا کفتربازی؟
در صفحه 326 کتاب رجال کشّی که از مهم‌ترین منابع رجالی ماست، آمده که عده‌ای نامه نوشتند به امام صادق(ع) و گفتند که مفضل با لات و لوت‌ها و کفتربازها می‌چرخد.
شما نامه‌ای به مفضل بنویس تا خودش را جمع و جور کند.
بالاخره برای تیپ علما و اصحاب شما این جریان خوب نیست.
حضرت نامه نوشتند و سرش را هم مهر و موم کردند و گفتند این را به دست مفضل برسانید.
امام نامه را به دست یک سری از بزرگان اصحاب دادند تا به مفضل برسانند.
آنها می‌روند کوفه نامه را می‌دهند به مفضل.
او نیز نامه امام را باز می‌کند و جلوی بقیه شروع می‌کند به خواندن.
امام فرموده بودند بسم الله الرّحمن الرّحیم، این لیست خرید من است. بخر و بیاور.
اینها تعجب می‌کنند که این چه نامه‌ایست. صورت مسئله چه بود و این نامه چیست. نامه را می‌چرخانند
همه می‌بینند که لیست خرید است.
امام چیزی از بحثی که مفضل با کفتربازها می‌چرخد نیاورده است.
مفضل به این‌ها می‌گوید به هر حال امام لیست خرید داده چه کار می‌کنید؟(کمک می کنید تا تهیه کنیم؟)
می‌گویند که خوب این پول زیادی می‌خواهد.
خلاصه‌ اینکه ما اول باید برویم یک سری کمیسیون‌های اقتصادی تشکیل دهیم و مطلب را بررسی کنیم.
جلساتی با هم می‌گذاریم و نتیجه جلسات را به تو می‌گوییم.
بعداً بررسی می‌کنیم که این صورت خرید امام را چه طور بخریم.
می‌گویند می‌رویم مدینه یک سری جلساتی می‌گذاریم و می‌آییم. این را می‌گویند و می‌روند.
همین که می‌خواهند بروند مفضل می‌گوید : نه! ناهار را باشید و بعد بروید.
بعد مفضل می‌رود همان قومی که به آنها سعایت شد،
همان کفتربازها را می‌آورد،
برای آنها نامه امام را می‌خواند و می‌گوید امام نامه نوشته است
این نامه امامتان است، چه کار می‌کنید؟
می‌روند و هنوز غذای آن مهمان‌ها تمام نشده برمی‌گردند و پول‌ها را جلوی مفضل و این‌ها می‌ریزند.
مفضل می گوید
شما می‌گویید من اینها را از دور خودم برانم!!!؟
گمانتان بر این است که خدا محتاج نماز و روزه شماست؟
کار امام را راه بیندازید.
انشالله خدا توفیق محشور شدنمان با رفقای کفترباز مفضل را نصیبمان کند.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۶ مرداد ۹۴، ۰۱:۳۳ - محمد مهدی تهرانی
    خدا قوت
  • ۱۷ تیر ۹۴، ۲۱:۴۵ - کفترباز
    سلام
نویسندگان

۸ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

چه این متن تصویب بشود چه نشود

قبل از نماز عید فقط یکی از ضمائم که مربوط به روند هسته ای و غنی سازی بود رو مطالعه کردم و کم مونده بود از سرم دود بلند بشه!و مونده بودم که اصلا تیم هسته ای این متن رو دیده یا نه؟!

این چند نکته رو یادداشت کردم:

ده و هشت و مخصوصا 15 عدد هایی است که یک عمر را تداعی می کند و ایران نباید در طی این اعداد و ارقام کار خاصی کند و فقط باید یک سری کارهای روتین قبلی را تکرار کند و بعد از این مدت و شاید در بعضی موارد یک سال و نیم وزدتر! ی سری از کارها را شروع کند آن هم تحت نظارت آژانس و کمیته مشترک و هزار اما و اگر دیگر

و چه سود که 8 یا 10 یا 15 سال دیگر دیگر دنیا هم از این تکنولوژی ها گذشته است و این ها که همه اش را الان میتوانیم انجام دهیم و پیشرفت کنیم و....ده سال دیگر به نوعی کار ساده و عقب افتاده ای است

و چه قضاوت خواهند کرد نسل بعد برای ما.....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کمیسون مشترک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اجرای پروژه های مخصوص در فردو از قبل به اطلاع کمیسون مشترک رسانده می شود!!!!!!(خواستی آب بخوری....!!!!!!)

ایران به مدت 15 سال امکان بازرسی های معمول و در صورت تقاضای آژانس بازرسی روزانه از تاسیسات فردو را فراهم خواهد کرد!!!!!!!!

 (دادن ویزای بلند مدت)!!!

ولی بعد نماز صحبتای آقا بهم حال داد.و ی نیرویی دوباره انگار گرفتم .فقط باید روشنگری کرد تا از هزینه های بیشتری که ممکنه بعضی بخواهند نظام دچارش بشه جلوگیری کرد.

چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّه‌ی الهی، اجازه‌ی هیچ‌گونه سوءاستفاده‌ای از آن داده نخواهد شد؛ اجازه‌ی خدشه‌ی در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیّتهای دفاعی و حریم امنیّت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد، اگرچه میدانیم دشمنان بر روی این نقطه‌ی بخصوص، تکیه‌ی زیادی دارند. جمهوری اسلامی، در زمینه‌ی حفظ قابلیّتهای دفاعی و امنیّتی خود -آن‌هم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش به‌وجود می‌آورند- هرگز تسلیم زیاده‌خواهی دشمن نخواهد شد. و ...

و خیلی دوست داشتم اونجا بودم موقع تکبیر گفتن مردم در پی این صحبت های آقا.

نکته ای که به نظرم هر چه زودتر مسئولین کشوری به خصوص افراد صاحب تریبون باید مطلع بشوند همین متن توافق و اینکه چه بگویند و...
بعضا حتی افرادی که فکرش را هم نمیکنیم می گویند ما هم تشکر می کنیم و اینکه یک کشور در مقابل 6 کشور قرار گرفت و پیروزی دیپلماسی لبخند و پایان کشمکش 12 ساله و.....
در صورتی که این حرف ها نیست ما 12 سال است که در مقابل 6 کشور هستیم!
و جالب اینکه به جای گفتن و نقد مثلا توافق فقط عده ای تشکر را بلدند.تشکر کنید و تشکر می کنیم ولی به مردم بگوئید چه شده؟قرار است چه بدهیم و چه تحریمی کی برداشته شود و....
فقط می گویند پیروزی؟!
چه شده است ؟
پیروز شدیم!
تحریم ها کی برداشته می شود؟
پیروز شدیم
صنعت هسته ای چه شد؟
پیروز شدیم
و....

 

ملت ما توافق ندیده نیست

اون زمانی که یک یا دو صفحه یا فوقش 4 صفحه بود کل توافق یا بیانیه کلی تفسیر ازش میومد بیرون و باید کلی وقت میگذاشتی تا نقد کنی و به بعضی بگی که مثلا کجا اشتباه کردند!

دوست ندارم منفی نگاه کنم و تا این 150 صفحه و محتوای مذاکرات رو نبینم و اینکه خطوط قرمز رعایت شده و عزتمون حفظ شده نمیشه حرف یا نقد و یا موضع خاصی گرفت

و چه این تیم و چه تیم های هسته ای قبلی همه زحمت کشیدند و تلاش کردند و باید از همشون حمایت کرد که شد و می شود انشاالله.چرا که فرزندان همین انقلابند.

لکن متن خوبی رو از یادداشت کیهان دیدم به قلم محمد ایمانی که بسیار لذت بردم که شما هم بخونید

...عصر دیروز که متن نگاشته شده برجام میان طرف ایرانی و غربی از مرز یکصد صفحه عبور کرده بود، برخی خبرها از نهایی شدن جمع‌بندی توافق حکایت می‌کرد و خبرهای دیگر، حاکی از ادامه مذاکرات برای حل اختلافات باقی مانده بود. برخی رسانه‌ها و سیاسیون در این میان نه از چند روز پیش که 2 سال است دعوت به جشن و پایکوبی می‌کنند! آنها در بحبوحه توافق ژنو و بیانیه لوزان هم ذوق‌زدگی نشان دادند اما گذر ایام معلوم کرد دست‌کم زیاده‌روی کرده‌اند، اگر که نگوییم بیراهه رفته‌اند.
اکنون سؤال مهمی پیش روی ما قرار دارد؛ مرز عقلانیت و هیجان در باب مذاکرات هسته‌ای کجاست و واقعیت‌ها چه می‌گویند؟

...مردم ما مذاکره ندیده و توافق ندیده نیستند که اکنون بخواهند مثلاً مذاکره یا توافق با آمریکا و غرب را نوبر کنند. تاریخ ما در سینه خود ثبت کرده که 63 سال پیش دکتر محمد مصدق تا نیویورک رفت و با رئیس جمهور آمریکا مذاکره کرد و قول و قرار گذاشت تا بلکه بدین ترتیب راه زیاده‌خواهی انگلیس بر سر نفت ایران سد شود. آن روزها آمریکا به منفوری امروز نبود اما همان آمریکا به مصدق خیانت کرد و کودتای آژاکس (28 مرداد 32) را به همراهی انگلیس ترتیب داد. نوبر دوم مذاکره و توافق با آمریکا، 28 سال بعد (دی ماه 1359) بود که به توافق و بیانیه الجزایر انجامید. آمریکا در ازای آزادی جاسوس‌های بازداشت شده‌اش تعهد کرد اموال بلوکه شده ایران را آزاد کند، اموال غارت شده توسط شاه و خانواده‌اش را مسترد نماید، تمام تحریم‌های تجاری علیه ایران را لغو کند، به دعاوی مطرح علیه ایران در محاکم آمریکا و بین‌المللی خاتمه دهد و احکام صادره را لغو نماید، و از این پس در امور داخلی و خارجی ایران مداخله نکند. اما حتی یک بند از 8 بند تعهدات آمریکا در بیانیه الجزایر به اجرا درنیامد.

تامین نخواهد شد

چه توافق بشود چه نشود امنیت اسرائیل تامین نخواهد شد.

                              امام خامنه ای   

                                         

چند پیمانه شعر

خیلی با اشعار آئینی حال میکنم.یکی از کارهام وقتی که میام پای اینترنت خوندن شعرای جدید آئینیه.امروز ی سرچی زدم تا متن کامل شعرایی که دیشب (شب قدر)تو روضه شنیده بودم رو پیدا کنم که به وب های خوبی رسیدم .گفتم اینجا هم بذارم تا هم دیگران استفاده کنند هم خودم گه گاهی!/و به مرور اگه وب جدید پیدا کردم در این پست میگذارم انشاالله

حدیث اشک

خیمه

سه شنبه ها

دوستداران حاج منصور ارضی

نود و پنج روز باران

شعر شاعر

پریش آمده ام با دلی پریشان تر
به مو پریشی زینب بیا ز من بگذر
 
همیشه گرمی آغوش تو پناه من
کجاست دست توای مهربان تر از مادر
 
کدام در بزنم درد خود به که گویم
خدا نکرده بگویی اگر برو دیگر
 
شنیده ام که نوازشگر غریبانی
به شوق  دامن تو آمدم خدا با سر
 
ز بسکه در نزده در به روی من واشد
نه در زدن بلدم نه گدایی از این در
 
من اولین نفری نیستم که می بخشی
خبر ز رحمت تو دارد این گدا بهتر
 
نگاه تو که سریع الرضاست از آن رو
رضا نشد  که ببیند مرا به دیده تر
 
بدون دُر صدفی لایق خریدن نیست
بخرمرا که پرم از محبت حیدر
 
الا که پرده نینداختی در این دنیا
بیا  و پرده  مینداز باز در محشر
 
که آه شرم من از چشم  مادرم زهرا
بسا برای من از آتش است  سوزاندتر
 
مرا به دست حسینت سپردی از اول
مرا  به دست حسینت بده دم اخر
 
 هوای گریه پایین پا به سر داردم
هوای روضه بی سر نماز بالا سر

پ.ن:سید و مولای ما دعا کن برای ما...

یکی از موضوعاتی که آقا در دیدار رمضانی با مسئولان بررسی کردند و به آن پرداختند مساله ی چالش ها و یا به عبارت دیگر اشکالات ما در عرصه عمل بود.که چرا با وجود حرف و طرح های درست آنچنان که باید در عرصه عمل موفقیت حاصل نمی شود؟

از آن جهت که به دلیل موضوع هسته ای این سخنان کمتر شنیده میشود به طور کامل این سخن آقا را می آورم.به خصوص چالش چهارمی که آقا اشاره کردند که اگر برای مردم به درستی مسائل بیان شود و... 

طرح داریم ولی در عمل !!!چالشهای ما چیست؟

"مسئله‌ی کنونی کشور ما این نیست که ما طرح نداریم، حرفِ درست نداریم؛ مسئله‌ی ما این است که حرف درست و طرح درست را آن‌چنان‌که شایسته است دنبال نمیکنیم؛ این اساس مسئله است. در محیطهای نخبگانی هم این معنا تکرار میشود که مشکل جمهوری اسلامی، مشکلِ نداشتنِ حرف درست نیست؛ حرف درست، زیاد زده میشود؛ مشکل این است که ما این حرفهای درست را بایستی در عمل آن‌چنان دنبال کنیم که به نتایج آن دسترسی پیدا کنیم؛ نتایج آن را بالعیان و بالمشاهده ببینیم.

 خب، چالشهایی وجود دارد؛ این چالشها اصطکاک به‌وجود می‌آورد؛ اصطکاک، فرسایش و ساییدگی به‌وجود می‌آورد، مشکل ایجاد میکند. این چالشها را بایستی علاج کرد.

1-یکی از چالشها چالشهای درونی خود ما است: ساده و سطحی نگریستن به مسئله؛ به برخی از کارهایی که میکنیم، دل خوش کنیم و عمق مسئله را درنیابیم.

مباحث لفظی و محفلی و روشنفکری کار را پیش نمیبرد؛ حرکت و اقدام لازم است. سهل‌انگاری در عمل، چالشِ بزرگ ما است. گاهی نتیجه‌گیری‌ها و استنتاجها کوتاه‌مدّت نیست، طولانی است و این بعضی‌ها را سرخورده میکند. این یکی از چالشها است. کارهای بزرگ ممکن است گاهی در طول یک نسل به دست بیاید؛ باید دنبال کرد، باید حرکت کرد. خیلی از کارها هست که ما اگر ده سال پیش، پانزده سال پیش این کارها را شروع میکردیم، امروز به نتایجی رسیده بودیم. خیلی از کارها هست که از ده سال پیش، پانزده سال پیش شروع کردیم و امروز نتایجش را داریم می‌بینیم. آن‌روزی که در دانشگاه‌های گوناگون راجع به نهضت علمی در کشور حرفهایی زده شد، با جمعهای مختلف گفته شد، کسی تصوّر نمیکرد که این حرکت علمی که در این ده پانزده سال به‌وجود آمده است به‌وجود بیاید امّا به‌وجود آمد؛ اساتید ما، دانشمندان ما، دانشگاه‌های ما، جوانان بااستعداد ما همّت کردند. ما امروز در مقایسه‌ی با دوازده سیزده سال قبل، از لحاظ علمی حرکت مهمّی انجام دادیم و پیشرفت چشمگیر و بعضاً خیره‌کننده‌ای در بعضی از زمینه‌ها داریم. کار را امروز شروع کنیم، پانزده سال دیگر، بیست سال دیگر نتیجه‌ی آن را بگیریم.

2-یکی از چالشهای ما راه‌های موازی و آسان ولی مهلک [است‌]؛ این یکی از چالشهای ما است. بنده فراموش نمیکنم زمان ریاست جمهوری خودم - صحبتِ ۲۵ سال [قبل‌] است - برای واردات یک کالای مورد نیاز جامعه، که ما با زحمت زیاد آن را از اروپایی‌ها میگرفتیم، آفریقایی‌ها همان کالا را داشتند، خوبش را هم داشتند، [امّا] دوستان دست‌اندرکار آماده نبودند. توصیه شد، تأکید شد، در جلسه که نشستیم، تأیید هم کردند، تصدیق هم کردند، منتها سخت بود؛ کار با اروپا آسان‌تر بود. راه موازیِ آسان امّا درعین‌حال مضر، که انسان را در تنگنا نگه میدارد، دوستانِ انسان را ضعیف میکند، دشمنان انسان را قوی میکند و زمام اختیارِ امری را در داخل کشور به دستِ کسانی که در دل با ما دشمنند قرار میدهد.

3-یکی از چالشها این است که کسی تصوّر کند که ما اگر از مبانی اعتقادی خود، مبانی اعتقادی نظام جمهوری اسلامی دست برداریم، راه‌ها باز خواهد شد و دروازه‌های بسته گشوده خواهد شد که این خطای بسیار بزرگ و اساسی است. البتّه برادران ما در دولت خدمتگزار با اعتقاد عمل میکنند؛ واقعاً معتقد به انقلاب، معتقد به مبانی انقلاب، معتقد به اصول انقلابند؛ از اینها ما گله‌ای نداریم، لکن در مجموعه‌ی دست‌اندرکاران ما کسانی هستند که تصوّر میکنند اگر از برخی از اصول خود و مبانی خود کوتاه بیاییم، خیلی از درهای بسته به روی ما گشوده خواهد شد؛ درحالی‌که این‌جور نیست؛ این خطای بزرگی است و ما نتایج این خطا را در برخی از کشورهای دیگر - که نمیخواهم اسم بیاورم - در همین دوره‌ی چندساله‌ی اخیر مشاهده کردیم. راه پیشرفت، ایستادگی است؛ پافشاری بر مبانی است.

4-یکی از چالشها هم این است که کسی تصّور کند که مردم تحمّل نمیکنند؛ نه، مردم مشکلات را تحمّل کرده‌اند. اگر حقیقتاً برای مردم بدرستی تبیین بشود، با صداقت لازم حقایق امور برای مردم بیان بشود، مردم ما مردم وفاداری‌اند؛ می‌ایستند، مقاومت میکنند.

5-یکی از چالشها، تردید در توانایی‌های درونی است؛ [اینکه‌] به جوان دانشمند خودمان اعتماد نکنیم، به مجموعه‌های مردمی و غیر دولتی در امور اقتصادی اعتماد نکنیم، یکی از چالشها است. بایستی اعتماد کرد، بایستی مردم را وارد جریان عظیم اقتصادی کشور کرد."

از شعرهایم توده‌ای بدخیم می فهمی     خاموشی ام را معنی تسلیم می فهمی
امروز می بوسم تو را، اما فقط یک بار     این روزها سخت است؛ تحریمیم، میفهمی؟

همه باید بدانند چه اتفاقی دارد می افتد!

تکلیف ما در قبال مذاکرات چیست؟

به نظرم یکی از کارهایی که بایستی همه به خصوص اونهایی که مسجدی و هیئتی یا بسیجی هستند انجام بدهند همین مسالهه روشنگری در خصوص مسائل هسته ای هست.

وبسایت زیر از جمله وب هایی هست که به صورت دسته بندی شده مطالب مناسب و کوتاهی رو در هر زمینه ای که مورد انتظار باشه گردآوری کرده و آماده برای ارائه در مساجد و هیئات و پایگاه های بسیج و هر مکان دیگر/

همه باید نسبت به بدعهدی و دشمنی امریکا و سران استکبار مطلع شوند؛ همه باید بدانند ما در جریان مذاکرات هسته ای، به واسطه¬ی دشمنی کشورهای استکباری تاکنون چه هزینه هایی را متحمل شده ایم و چه چیزهایی عاید کشور شده است. همه باید از برنامه های دقیق نظام سلطه برای تضعیف ملت ایران مطلع شوند تا همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمود «بعضی از تبلیغاتچیهای مواجب‌بگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزد و مواجب - از روی ساده‌لوحی - نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند.» و این آگاهی بخشی باید به وسیله تک تک آحاد مردم برای سایرین اتفاق بیافتد.

پایگاه اطلاع رسانی جنبش مردمی "همه باید بدانند" : 

mozakerat.blog.ir

چرا کفتربازی؟!

چرا کفتربازی؟

به ظرم اومد در اولین پست های وبلاگ جدید به نام این وبلاگ در پستی جداگانه بپردازم.هر چند گوشه سمت راست هم هست مطلب!

در صفحه 326 کتاب رجال کشّی که از مهم‌ترین منابع رجالی ماست، آمده که عده‌ای نامه نوشتند به امام صادق(ع) و گفتند که مفضل با لات و لوت‌ها و کفتربازها می‌چرخد.

شما نامه‌ای به مفضل بنویس تا خودش را جمع و جور کند.

بالاخره برای تیپ علما و اصحاب شما این جریان خوب نیست.

حضرت نامه نوشتند و سرش را هم مهر و موم کردند و گفتند این را به دست مفضل برسانید.

امام نامه را به دست یک سری از بزرگان اصحاب دادند تا به مفضل برسانند.

آنها می‌روند کوفه نامه را می‌دهند به مفضل.

او نیز نامه امام را باز می‌کند و جلوی بقیه شروع می‌کند به خواندن.

امام فرموده بودند بسم الله الرّحمن الرّحیم، این لیست خرید من است. بخر و بیاور.

اینها تعجب می‌کنند که این چه نامه‌ایست. صورت مسئله چه بود و این نامه چیست. نامه را می‌چرخانند

همه می‌بینند که لیست خرید است.

امام چیزی از بحثی که مفضل با کفتربازها می‌چرخد نیاورده است.

مفضل به این‌ها می‌گوید به هر حال امام لیست خرید داده چه کار می‌کنید؟(کمک می کنید تا تهیه کنیم؟)

می‌گویند که خوب این پول زیادی می‌خواهد.

خلاصه‌ اینکه ما اول باید برویم یک سری کمیسیون‌های اقتصادی تشکیل دهیم و مطلب را بررسی کنیم.

جلساتی با هم می‌گذاریم و نتیجه جلسات را به تو می‌گوییم.

بعداً بررسی می‌کنیم که این صورت خرید امام را چه طور بخریم.

می‌گویند می‌رویم مدینه یک سری جلساتی می‌گذاریم و می‌آییم. این را می‌گویند و می‌روند.

همین که می‌خواهند بروند مفضل می‌گوید : نه! ناهار را باشید و بعد بروید.

بعد مفضل می‌رود همان قومی که به آنها سعایت شد،

همان کفتربازها را می‌آورد،

برای آنها نامه امام را می‌خواند و می‌گوید امام نامه نوشته است

این نامه امامتان است، چه کار می‌کنید؟

می‌روند و هنوز غذای آن مهمان‌ها تمام نشده برمی‌گردند و پول‌ها را جلوی مفضل و این‌ها می‌ریزند.

مفضل می گوید 

شما می‌گویید من اینها را از دور خودم برانم!!!؟

گمانتان بر این است که خدا محتاج نماز و روزه شماست؟

کار امام را راه بیندازید.

انشالله خدا توفیق محشور شدنمان با رفقای کفترباز مفضل را نصیبمان کند.

بسم اللهی دوباره

السلام علیک یا ابا عبدلله(ع)

سلام

 انگار من هم باید از اونجا به اینجا میومدم.که اومدم.خیلی وقت بود که میخواستم وبلاگ رو انتقال بدم به اینجا ؛ولی با این حضور کم صلاح نمیدیدم.ولی این خرابی بلاگفا مزید بر علت شد و ما هم اومدیم.و انشاالله که خدا به وقتم برکت بده تا بتونم ی کم حداقل در این فضای مجازی که زمینه ساز خیلی از قضایا هست نقشی در خور داشته باشم.انشاالله

فعلا که روزه ها برده ما رو!

التماس دعا 

خوش بحالتان که رفتید و عند ربهم یرزقون شدید،
اما اینجا ما را سپردید به کسانی که آب خوردنمان را هم از بیگانه طلب می‌کنند…

هیهات منا الذله